منش کوچ ؛ تعریف شما از منش کوچ چیست؟

منش کوچ
• منش در لغت نامه دهخدا خصلت، خلق و خو، شخصیت، طبع و عادت معنا شده است.
• یکی از دغدغههای اصلی علاقمندان به کوچینگ، یادگیری آن در یک مسیر استاندارد است تا نه تنها فرآیند را از سرمنشا بیاموزند بلکه اطمینان یابند که بصورت صحیح در حال یادگیری هستند. منش کوچینگ نیازمند آن است که همانقدر که در یادگیری استاندارد این اصول و مباحث تلاش می کنیم، به همان اندازه آنها را به استاندارد زندگیکنیم.
• موسسات متعدی در دنیا درحال تلاش برای آموزش کوچینگ بصورت استاندارد هستند که چند ساختار در همه آنها متحد می باشد که اصلیترین و تاثیرگذارترین آنها مطابق با فدراسیون جهانی کوچینگ عبارتند از شنیدن فعال، عدم قضاوت، تمامیت، اصالت و بازخورد از نوعی که خود تمایل به شنیدن آن داریم.هرچقدر پنج مورد نامبرده در رفتار و گفتار کوچ بیشتر مشاهده شود به این معناست که کوچ آن را در خود نهادینه کرده و بصورت منش او درآمده است.
• آیا یک کوچ فقط در جلسه کوچینگ، ملزم به بکارگیری دانشی است که کسب میکند؟ یا انتظار میرود که در زندگی روزمره او هم آثار این استانداردها دیده شود؟
• برخی افراد در مسیر استاندارد، آموزش دیده و به ابزارهای کوچینگ مجهز هستند ولی از آنها صرفا در مباحث کوچینگ استفاده میکنند و در خارج از آن، دور از فرآیند کوچینگ رفتار میکنند. در حقیقت بعنوان یک کوچ استاندارد، بهترین کیفیت خود را در حرفه بروز داده اما این روند در مسیر زندگی آنها و در منش و خصلتشان مشاهده نمیشود.
• زمانیکه یک کوچ، به مفید بودن آنچه آموخته معتقد است و توانمندی استفاده از این ابزارها در جلسه کوچینگ را داراست، به چه چیزی برای تبدیل آن به یک عادت وخصلت حقیقی نیازمند است؟
این دلیل در افراد می تواند متفاوت باشد اما از آنجاییکه یک جامعه توسعهیافته را انسانهای توسعهیافته می سازند در جایگاه یک کوچ و فردی که در حوزه توسعه فردی فعالیت دارد این مسئولیت را بپذیریم و بعنوان یک الگو، آینه تمامنمای کلاممان باشیم و خلا میان دانستن و توانستن را از بین ببریم تا منشا اثر بوده و بتوانیم به مرور در گسترش آن در لایههای مختلف جامعه تاثیرگزار باشیم زیرا که جامعه ما، ورای اقلیم و فرهنگ و جبر،… به رشد و بهتر شدن نیاز دارد.
• در تئوری انتخاب، ویلیام گلاسر بصورت شفاف در مورد چگونگی تغییر در وجود انسان صحبت می کند. زمانیکه قصد نهادینه کردن رفتاری را داریم، ابتدا افکاری را در ذهن پرورش میدهیم که آن افکار به رفتار و سپس به عادات ما تبدیل میشوند. عادتها به مرور، باورهایی را شکل میدهند که انگارههای ما را میسازند که به نوعی همان منش ما هستند و طی این فرآیند، تغییری فراتر از تاثیر اجتماع و تربیت و ژنتیک صورت میگیرد. بعبارتی دیگر، ژنتیک تنها ۱۰ درصد موثر است و ۹۰ درصد دیگر رفتار، اکتسابی است، یعنی طبق تئوری اثبات شده ویلیام گلاسر، می توانیم ۹۰ درصد ساختار وجودی خود را در رفتار تغییر دهیم و به آنچه که میخواهیم در منش و سرشت خود برسیم که این جریان صرفا در جهت مثبت نیست و میتواند در مسیری که مطلوب جامعه نیست هم ایجاد شود.
• قضاوت به دلیل نوع ساختار ذهن، تعطیل نمی شود، چون هرلحظه ذهن در حال خلق کردن است اما می توان آن را به تعویق انداخت یا به تعلیق درآورد و در جایگاه مناسب از آن استفاده نمود.
• از آنجائیکه یکی از مسئولیتهای کوچها این است که در کنار منش خود، ساختار دانشی افراد را در حوزههای مختلف به اقدام تبدیل کنند، این نوع اتفاقات خوب را برای خود نیز رقم بزنیم و همواره جویای پاسخ این سئوال باشیم که آنچه بعنوان دانش در حال کسب هستیم تا چه اندازه بعنوان منش زندگی میکنیم؟
منبع: خلاصه گفتگو از رویداد اتاق8 گفتمان خردجویان کوچینگ.
برگزار شده در تاریخ 27 تیر 1400
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.